قسمت سوم : تحلیل از هندوستان ...
قول داده بودم که تحلیلی از سر زمین هندوستان خواهم کرد . این قول دستم را در حنا گذاشت و من را در یک رودربایستی دوستانه قرار داد.....مخصوصاً که بعضی ها بی صبرانه انتظار این پست را گوش زد کرده اند .
دنیای دوقطبی که مشهور به دنیای آزاد و سرمایه داری و دنیای سوسیالیست و کمونیست بود ، در واقع کره زمین را بین دو پیروزمند متخاصم به رهبری کشور شوراها یعنی « شوروی» و ایالات متحده یعنی « آمریکا » تقسیم شده بود .
و در زیر لوای این دو ابر قدرت ، کشورهای بزرگ و کوچک دیگری حیات سیاسی و اقتصادی و استقلالشان را حفظ کرده بودند . هر کدام از آن کشورها شعار استقلال و عدم وابستگی میدادند ولی در واقع حیات و استقلالشان مربوط به قدرت یکی از این دو ابر قدرت بود . برای مثال اگر ایران بعنوان ژاندارم خلیج فارس ، حافظ منافع آمریکا و اروپا در منطقه بود در مقابل کشورهایی نیز در این میان نقش خنثی کننده و توازن بازی می کردند و با گرایش دیپلوماتیک به شوروی سابق میزان این خطر یک قطبی شدن را کم تر و کم رنگ تر کرده بودند . آن کشورها عبارت بودند از عراق ، لیبی ، الجزایر ، هندوستان و....و ...
اما بازی این دو فاتح بزرگ جنگ ، بعد از تقسیم جهان ، با مسلح کردن خود به موشکهای بالیستیک و کلاهکهای اتمی ادامه داشت و هر کدام برای به رخ کشیدن قدرت خود دست به مانور و تبلیغات میزد . در این میان کشورهایی نیز در فضای تنش آلود دو رقیب خود را با کشیدن به این طرف یا ان طرف ، حیات سیاسی و اقتصادیشان را پی ریزی می کردند .
از آن جمله کشورهایی که توانست از فضای تنش آلود دو رقیب خوب سود ببرد و با تمایل به یک طرف و خصومت نشان دادن به طرف دیگری ، گلیم خود را از اب بیرون بکشد ، کشور هم ایدئولوژی شوروی یعنی چین بود . آمریکا هم برای زمین زدن رقیب خود ، بدش نمی امد که به بزرگترین و پر جمعیت ترین دشمن دشمنش چراغ سبز نشان ندهد ! و چین در این راستا بود که با درایت و پی ریزی ، همراه با رفرمهای مرحله به مرحله ، خود را بالا کشید و در تمام زمینه ها همپای دیگر کشورهای صنعتی رشد کرد .
سالیان متمادی به شگل تبلیغات و تشویقات و تنبیهات ، مبارزه ای بنام جنگ سرد ادامه داشت . برای بازار یابی کالاهای تولید شده اشان ، احتیاج به دنیای امن و امانی داشتند . هر دو قدرت برای این فضا و حفظ منافعشان ظاهراً دست از جنگ رو در رو برداشته و تنها هر کدام در رادیوهای خود و دوستان وابسته به تبلیغات ایدئولوژی می پرداختند .
کشور پهناور شبه قاره هندوستان با اون جمعیت کثیر و آن همه تعدد فرقه و مذاهب مختلف ، فرق و اختلاف عمده اش با همسایه پر جمعیت خود ، چین در به استقلال رسیدن کشورهایشان ، نقطه مقابل هم بود . چین با انقلاب قهر آمیز و یک دست کردن همه به رهبری « مائو » در پذیرش ایدوئولوژی مارکسیستی و با سر کوب فرقه و مذاهب دیگر پا به عرصه حیات سیاسی گذاشت و هند تنها با شیوه مبارزه منفی و عدم خشونت و احترام به همگی فرقه ها و دیگر مذاهب به رهبری « گاندی » موجب بیرون راندن انگلیسیها و استقلال خود گردید .
لازم دیدم برای تحلیل از هندوستان چکیده و فشرده ای بعنوان مقدمه بنویسم . همانطور که در بالا تشریح کردم همه ی کشورها بنا به سیاست خود ، تمایل و وابستگیشان را به یکی از این دو جناح مشخض کرده بودند . هندوستان هم از اون کشورهایی بود که علیرغم داشتن دولتی سرمایه دار و پارلمانی بعد از استقلال اغلب رابطه های خارجی اش را با کشور شوروی سابق و دیگر کشورهای سوسیالیستی تحکیم بخشیده بود . البته سمت و سو نشان دادن ها خالی از عواقب هم نبود . هند به خاطر این شیوه سالها از طرف آمریکا و هم پیمانانش بایکوت و در محاصره اقتصادی قرار داشت . چند روز پیش در رابطه با مجهز شدن هند به انرژی اتمی و تولید آن خواندم که آنها تمام این ره آوردها را در اوج بایکوتها و محاصره ها بدست آورده اند .
بعد از شکست بلوک شرق و سوسیالیست در جنگ سرد ، دنیای یک قطبی و پیروزمندهای صحنه جنگ سرد هم در حال گرفتن غنائم خود و راه یابی به بازارهای جدید بیکار ننشسته اند و هر کدام برای بقای ماندگاری خویش در حال تحکیم مواضع خود هستند . اروپا متحد میشود و با یک واحد پولی و پارلمانی بر اساس منشور دمکراسی مرزها را بر می دارند ، روز به روز بر دامنه ی متحدان خود می افزایند و در همین راستا آمریکا هم با کانادا و دیگر هم پیمانهای همسایه اتحادی موازی تشکیل میدهند و این میرساند که قدرت داشتن در گرفتن غنائم و سهم بیشتر حرف اول را می زند .
بعد از پیروزی جهان سرمایه داری (بلوک غرب ) بر جهان سوسیالیسم و کمونیسم (بلوک شرق ) شاهد تقسیم شدن آنها در دایره روند سیاسی جدید بودیم و همه ی ما از بوش پدر ( رئیس جمهور سابق آمریکا) در حمله اول به عراق شنیدیم که گفت : آمریکا قدرت و رهبر بلامنازع جهان و سرمایه جهانی می باشد . در تسویه حسابهایی که بعد از پیروزی برای یکپارچه کردن جهان و سرمایه جهانی کردند ، دیدیم چون یوگسلاوی به رهبری میلوزویج اطاعت نکرد با آن به شیوه قهر آمیز وارد معامله شدند و راه سازش و همگونی با اروپا را هموار ساختند . اصولا در معادله ی قدرت آنهایی که سازش ناپذیرتر بودند با جنگ و انهایی نیز که انعطاف پذیرتر ، با میز گرد و مذاکره و دیگرانی هم داوطلبانه خود جذب دنیای یک قطبی شده اند ....
هندوستان که بعد از استقلال ، با فاکتورهایی مثل پهناوری و ازدیاد جمعیت همراه با داشتن الگوهای پارلمانی و دمکراسی انگلیسی پا به عرصه جهانی گذاشته بود ، با اتخاذ شیوه سیاست موازنه منفی در میان لبه ی تیز دو قدرت جهانی ناگزیر از سیاستی مستقل بود . با تحریم کالاهای غربی و تاکید بر شعار معروف « هندی ، جنس هندی بخر» آنها صاحب کارخانه نساجی شدند و بی نیاز از منسوجات خارجی و با اتکا به خود راه رشد و رهایی را در پیش گرفتند .
با توجه به جمعیت زیاد و اقتصاد آشفته هند ، با جهانی شدن سرمایه جهانی، آنها نیز پا به پای جهان پیشرفته به پیش می روند ..... صنعت گردشگری ، دانشگاههای معتبر و موقعیت جغرافیایی ، طبیعی و تاریخی همراه با صنعت سینما و خودرو سازی و کامپیوتر از جمله سرمایه گذاریهای کلان دولتی و خصوصی وافر و عمده ای است که مشهود و پیداست .
اما تا رسیدن مردم به آرمانهایشان راههای زیادی در پیش دارند . هندی که من دیدم در فقر و نداری به سر می برد . اکثریتی که در تلاش و کوشش شبانه روزی برای بدست اوردن یک لقمه نان بودند ، ترافیکی در هم و بر هم و جاده هایی نا همگون و تنگ و ترش. عدم بهداشت و موارد تولید امراض ، مثل زباله ها و فاضلاب سطحی و استشمام بوی گند در بعضی از معابر و محله و شهر و روستا..... عادی و عمومیت داشت .
البته با توجه به اینکه یکی از ایالتهای آن تنها ۱۶۶ میلیون نفر دارد (بغیر از ۲۸ ایالت دیگرش !!) همه ی این نبود و کمبودها با فقر و حقارتها شاید توجیه کننده باشد ....اما سیستم کاستی و سنتی آنها با داشتن اکثریت ندار و محتاج و فقیر در یک طرف و داشتن اقلیت ثروتمند و سرمایه داران بزرگ در طرف دیگر معلوم نیست که روزی ، روزگاری به شگل تضاد کار و سرمایه در نیامده و خرمن هستی کاخ نشینان را در هم نسوزاند .
هندوستان در دنیای یک قطبی فعلی با دارا بودن وجه مشخصه های زیادی ، موقعیت بیشتری نسبت به همه ی کشورهای دیگرآسیایی و جهان سومی خواهد داشت . با یاد آوری چند نمونه از آن مشخصه ها در زیر توجه بفرمائید :
۱/ قدرت اتمی و نظامی ۲/ دانستن و تکلم به زبان انگلیسی ۳/ ازدیاد نیروی جوان انسانی ۴/ نظام پارلمانی ۵/ دمکراسی فراگیر و نهادینه شده ۶/ زمینهای مساعد و حاصلخیز ۷/ دریا و بنادر ۸/ و...و...
به امید موفقیت و پیشرفت برای همه ی کشورهای مستقل ...
پی نوشت : امیدوارم شما را خسته نکرده باشم .